چقدر خوبه که هستیییییییییی.شکر
سلام عزیز دلم،پیشی نازم،دیشب که ماشین لباسشویی روشن بود و 10 دقیقه مونده بود تا کارش تموم بشه،تند تند دکمه هاشو زدی تا خاموش شد.زود اومدم سمتت و بلند گفتم امیرحسین این چه کاری بود؟فدات بشم ترسیدی و مدام دنبالم می اومدی و از لای پام رد میشدی،منم که داشتم غذا درست میکردم مدام اینور اونور میرفتم،شما هم ولکن ماجرا نبودی،کلی کالری سوزوندی فدات بشم ،بعد بغلت کردم و یک دستی غذا درست کردم....... چند وقت پیش موقع آب خوردن با لیوان،آب پرید تو گلوت.از اون روز تا حالا دیگه آب نخوردیو آب بدنت از آب موجود توی شیر و سرلاک و سوپ تامین میشه.خیلی نگرانتم فرشته کوچولو..... تا حالا ندیده بودم برای هیچکدوم از چیزهایی که داری ذوق کنی و جیغ بزنی.ول...